
آشنایی با زیارتگاه فاطیما
شرح
زیارتگاه فاطیما | Fátima, Portugal
زیارتگاه فاطیما، روستا و ناحیهای در ۱۴۲ کیلومتری شمال شهر لیسبون در کشور پرتغال است. زیارتگاه فاطیما به دلیل قرارگیری یکی از مهمترین زیارتگاههای کاتولیک جهان به شهرت رسیده که متعلق به «مریم باکره» (the Virgin Mary) است.
هرساله زیارتگاه فاطیما پذیرای میلیونها زائر و گردشگری است که از اقصی نقاط جهان برای دعا، درخواست شفا و تزکیه نفس روانه این محل میشوند. امری که از یک داستان و وقوع یک معجزه بزرگ یعنی ظاهر شدن تجسمی از مریم مقدس پیش چشمان سه کودک چوپان، بانویی نورانی نشأت گرفته است که با نام «بانوی تسبیح» (Our Lady of the Rosary) شناخته میشود.
زیارتگاه فاطیما که در کمتر از صد سال قبل بانویی روحانی بر سه چوپان نوجوان ظاهر گشته و آنها را مورد تفقد خود قرار می دهد و به آنها می گوید نام من فاطیما می باشد.مسیحیان معتقدند وی همان جضرت مریم (س) بوده است به این ترتیب محل این واقعه به عنوان زیارتگاهی برای مسیحیان درآمده است و جهت احترام به این بانوی بزرکوتر مسافتی را به عنوان احترام و تسبیح گویان بر روی زانو خود راه می روند تا به این مقبره برسند.
روزی که خورشید میرقصید
در خلال چندین ماه این کودکان شاهد ظاهر شدن تجسمی از مریم مقدس بودند که آخرین آنها با معجزهای همراه شد که دست کم توسط ۶۰ الی ۷۰ هزار نفر به اشکال مختلف مشاهده شده و در دنیای مسیحیت و کاتولیک از آن با عنوان «روزی که خورشید میرقصید» یاد میشود.
همین مسئله باعث شده که امروزه زیارتگاه فاطیما شاهد برگزاری یکی از بزرگترین مراسمهای مذهبی جهان بوده که با روشن کردن مشعلی بزرگ همراه شده و اغلب توسط مقامات مذهبی همچون کاردینال و اسقف مدیریت میشود. در این مراسم مردم در میدانی موسوم به «Cova de Iria» گرد هم جمع میشوند، جایی که صومعهای کوچک در آنجا بنا شده است. در اطراف این محل تعدادی مغازه و فروشگاه کوچک وجود دارد که به فروش اجناس مذهبی اختصاص دارند. کمی دورتر کلیسای بزرگی با سبک معماری نئو کلاسیک ساخته شده است. این کلیسا دارای برج مرکزی بلندی به ارتفاع ۶۵ متر بوده و زمان ساخت آن به ۱۳ می سال ۱۹۲۸ برمیگردد. در داخل این کلیسا اجساد دو تن از کودکان درگیر در این رخداد دفن شده است. عضو سوم این گروه که بعدها راهبه شد، در سال ۲۰۰۵ دارفانی را وداع گفت.
داستان معجزه معروف فاطیما در کشور پرتغال
داستان معجزه معروف فاطیما در کشور پرتغال به ماه می سال ۱۹۱۷ بازمیگردد، وقتی سه کودک ۷، ۹ و ۱۰ ساله که به چوپانی میپرداختند، ادعا کردند در مسیر بازگشت به خانه با تجسمی از مریم مقدس روبرو شدند. این سه کودک خواهر و برادری به نام «فرانسیسکو و ژاسینتا مارتو» (Francisco and Jacinta Marto) و دختر عمهشان «لوسیا دو سانتوس» (Lucia dos Santos) بودند.
بزرگترین دختر یعنی لوسیا تنها کسی بود که با بانوی درخشان صحبت کرد. بانو به او گفته بود که به مدت ۶ ماه، سیزدهم هر ماه به ملاقات آنها خواهد آمد، او سپس از پیش چشم کودکان ناپدید شد.
کودکان خیلی زود این ماجرا را ابتدا برای والدین خود و سپس برای دیگر اهالی روستا تعریف کردند، اینکه فرشتهای شفاف پیش رویشان ظاهر شده که همچون کریستال میدرخشیده است. این ملاقاتها در تاریخ تعیین شده تکرار میشد و هر بار تجسم مریم مقدس تصاویری به کودکان نشان داده یا پیامهایی را به آنها منتقل میکرد. با گذشت هفتهها و ماهها، افراد بیشتری این داستان را باور پیدا کرده و این روستا شاهد ورود زائرانی بود که برای ملاقات با این بانوی مقدس به آنجا سفر میکردند. تا آن زمان هیچ کس دیگری موفق به مشاهدهی مریم مقدس نشده بود، در عوض بزرگسالان دور لوسیا جمع شده و از او میخواستند دوباره ماجرای این ملاقاتها و مشاهدات خود را برای آنها تعریف کند.
سرانجام در تاریخ ۱۳ اکتبر سال ۱۹۱۷ برای آخرین بار این تجسم روحانی ظاهر شد که از قضا به معروفترین رویداد این روستا بدل شد. در کتاب «جستجوی یک معجزه» (Looking for a Miracle) نوشته «جو نیکل» (Joe Nickell) آمده که در آن زمان در حدود هفتاد هزار نفر در محل حاضر بودند، جایی که بانوی تسبیح ظاهر شده و معجزه بزرگ خود را به نمایش گذاشت.
معجزه خورشید در زیارتگاه فاطیما
در آن روز بزرگ پیش از هر چیز تجسمی از مریم مقدس ظاهر شد، البته باز هم این تجسم تنها برای کودکان قابل رؤیت بود. لوسیا این بار از بانو خواست که نام خود را بگوید و او خود را به نام بانوی تسبیح معرفی کرد و خواست که بعدها در آن مکان صومعهای ساخته شود. آن روز باران شدیدی باریده بود و هوا گرفته و ابری بود. در این هنگام بانو دستهایش را به سمت آسمان بالا برد و سپس لوچیا نام خورشید را بر زبان آورد. همزمان همه مردم به آسمان نگاه کردند و متوجه شدند که از میان ابرهای تیره رنگ، خورشید همچون صفحهای نقرهای رنگ و چرخان ظاهر شد. چیزی که از آن با عنوان «معجزه خورشید» یاد میشود.
وجه جالب این ماجرا گزارشات مردم حاضر در این مکان است، چرا که هر کدام ظاهرا شاهد رویدادی متفاوت بودهاند. بعضی از حضار ادعا کردند خورشید را حین چرخیدن حول بهشت مشاهده کردهاند، گروهی گفتند خورشید با حرکات زیگزاگی به سمت زمین حرکت میکرده، به طوری که باعث ترس و وحشت آنها شده و این تصور را بوجود آورده که ممکن است خورشید هر آن با زمین برخورد کرده و حتی آن را بسوزاند. برخی دیگر از مشاهدهی رنگهای درخشانی صحبت کردند که در حالتی عجیب و با الگوهای مارپیچ دور خورشید میچرخیدهاند و البته هزاران نفر نیز گفتند در نهایت شاهد هیچ چیز عجیبی حین این تجربه نبودند.
کل این ماجرا تنها ده دقیقه به طول انجامید و این معجزه خاص یکی از شناخته شدهترین رویدادهایی است که به فاطیما نسبت داده میشود. ماجرایی که تاکنون همچنان توجه گردشگران، زائران و البته افراد علاقمند به مسائل عجیب و غیرقابل توضیح را به خود جلب کرده است.
تخیل یا واقعیت؟
اما در نهایت چه اتفاقی برای فاطیما افتاد؟ در آن روز واقعا مردم شاهد چه چیزی بودند؟ آیا تمام این رویدادها واقعیت داشت یا مردم درگیر تخیلات ذهنی خود شده بودند؟ ماجرای فاطیما باعث ایجاد شک و شبهات بسیاری شده است. گروهی عمیقا به این داستان باور دارند و گروهی این ماجرا را تنها ناشی از تخیلات افراد حاضر میدانند.
نکته
برخلاف تصور اولیه ، اين قضيه ارتباطی با حضرت فاطمه زهرا (س) ندارد. ظاهرا فاطیما در اصل دختر امیری از امرای اندلسی بوده که بعد از به اسارت گرفته شدن توسط مسیحیان به مذهب کاتولیک درآمده و همسر کنتی محلی شده است.
این داستان منبع الهام کتب و ساخت آثار مستند و سینمایی بوده است.
ژاسینتا و فرانچسکو در سنین کودکی و سالهای ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ بدرود حیات گفتند. لوسیا بعدها راهبه شده و به خدمت خدا مشغول شد. او سرانجام در سال ۲۰۰۵ و در سن نود سالگی دار فانی را وداع گفت. گفته میشود از آن زمان درخواست تقدیس و قدیسه اعلام شدن او درجریان است.